زمینه و هدف: اختلال وسواس جبری (OCD) یک اختلال عصبی است که توسط فکرها و ترسهای غیرمنطقی افراد را به تکرار بعضی از رفتارها وا میدارد، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل افکار و درآمیختگی فکر و عمل با علائم وسواس در جمعیت غیر بالینی بود.
روش بررسی: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. تعداد 230 نفر (130 دختر و 100 پسر) از دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 93-1392 با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. همه آنها ابزارهای پژوهش را که شامل پرسشنامه کنترل افکار، درآمیختگی فکر و عمل و علائم وسواسی بود، تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از همبستگس پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.
یافتهها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین همه مؤلفههای درآمیختگی فکر با علائم وسواسی رابطه منفی و معنیداری در سطح 01/0>p وجود دارد. همچنین از بین مؤلفههای کنترل فکر فقط کنترل اجتماعی (26/0=r و 01/0>p) با علائم وسواسی رابطه معنیداری داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، 19 درصد از واریانس علائم وسواسی توسط متغیرهای کنترل اجتماعی، درآمیختگی فکر- عمل و پرت کردن حواس تبیین میشود.
نتیجهگیری: در نهایت یافتههای این پژوهش نشان داد که متغیرها کنترل اجتماعی، درآمیختگی فکر- عمل و پرت کردن حواس، رابطه معنیداری در تبیین واریانس علائم وسواسی دارند و میتوان از آنها برای بهبود علائم وسواسی دانشجویان بهره برد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |